گِرَوشی عمومی به اسلام
گِرَوشی عمومی به اسلام از این پس، مردم و قبائل عرب به مسلمانی گردن نهادند و هر قبیله گاه جمعی و گاه با اعزام نمایندگان خود به پیشگاه رسول خاتم ـ ص ـ دین اسلام را می پذیرفتند. پیامبر ـ ص ـ نیز با اختصاص دادن جا و مکان به آنها و پذیرایی از هیأتها می کوشی
از اين پس، مردم و قبائل عرب به مسلماني گردن نهادند و هر قبيله گاه جمعي و گاه با اعزام نمايندگان خود به پيشگاه رسول خاتم ـ ص ـ دين اسلام را مي پذيرفتند. پيامبر ـ ص ـ نيز با اختصاص دادن جا و مكان به آنها و پذيرايي از هيأتها مي كوشيد تا اصول آيين اسلام را بر آنها عرضه بدارد و آنها را از صميم دل به دين اسلام علاقه مند و پاي بند كند.
گاه بزرگان و سران اين هيأتها با حضرت به بحث و مناظره مي پرداختند و حضرت با صبر و حوصله و بردباريِ مثال زدنيِ خويش به پرسشهاي آنها پاسخ مي گفت و جسارتهاي آنها را تحمل مي كرد و به ارشاد آنها مي پرداخت.
برخي كه از قريحه شاعري نيز برخوردار بودند، به مناسبت حال اشعار و ابياتي مي سرودند، بطوري كه مي توان از اشعار سروده شده در اين صحنه ها، كتابي در خور فراهم نمود. گاه نيز ميان شاعران اعزامي با هيأتها و شعراي مسلمان نظير «حسّان بن ثابت»
مناظرات شعر با شكوهي رخ مي داد و سخنوران مسلمان با استفاده از بهترين تعبيرات ادبي، به دفاع از اصول و ارزشهاي دين حنيف اسلام مي پرداختند و گونه اي متعالي از شعر و ادب متعهد و جهت دار را در جريده روزگار به ثبت رسانده اند.
از جمله نوشته اند وقتي «وَفْد تميم» خدمت پيامبر ـ ص ـ شرفياب شدند «زبرقان بن بدر» شاعر آنها با كسب اجازه از پيامبر ـ ص ـ چكامه اش را خواند. يكي از ابياتي كه وي سروده بود چنين بود:
نحن الكرام فلا حي يعادلنا منّا الملوك وفينا تنضب البيع
حسّان در آن هنگام حضور نداشت، لذا پيامبر ـ ص ـ كسي را سراغ او فرستاد و چون حسان حاضر شد به فرمان پيامبر ـ ص ـ در مقام پاسخگويي به اشعار زبرقان ايستاد و قصيده اي شورانگيز انشاد كرد كه چند بيت از آن چنين است:
انّ الذوائب من فهر و اخوتهم قد بيّنوا سنة للناس تتبع
يرضي بهم كلّ من سريرته تقوي الإله وكل الخير يصطنع
قوم اذا حاربوا ضرّوا عدوّهم أو حاولوا النفع في أشياعهم نفعوا
اكرم بقوم رسول الله شيعتهم اذا تفرّقت الأهواء والشيع
پس از آن كه حسّان چكامه خود را به پايان رساند يكي از بزرگان تميم گفت: همه چيز براي اين مرد (محمّد) فراهم است، خطيبش از خطيب ما زبان آورتر و شاعرش از شاعر ما سخنورتر و صدايشان از صداي ما رساتر است. آنگاه اسلام آوردند.
علاوه بر وفد تميم، وفد عامريين، وفد سعد بن بكر، وفد عبدالقيس، وفد طئ، وفد بني حنيفه، وفد مراد، وفد زبيد، وفد كنده، وفد همدان، وفد مزينه، وفد نجران، وفد دوس، وفد طارق بن عبدالله، وفد تجيب، و دهها هيأت ديگر به خدمت رسول گرامي اسلام ـ ص ـ شرفياب شدند و به دست مباركش اسلام آوردند.
تاريخ نگاران مسلمان اين سال را به خاطر كثرت هيأتهايي كه براي گرايش به اسلام به مدينه مي آمدند «سنة الوفود» نام نهاده اند. بدين ترتيب شبه جزيره عربستان رفته رفته به آيين اسلام گردن نهادند و شعاع دايره اسلام رو به گسترش رفت و وعده الهي تحقق يافت كه:
«اذا جاء نصر الله والفتح ورأيت الناس يدخلون في دين الله أفواجاً فسبّح بحمد ربّك واستغفره انّه كان توّاباً.»